طرح های اقتصادی

دلایل گرایش افراد به کارآفرینی

منبع: دنیای اقتصاد

نویسنده: Eyal Yaniv و David Brock
مترجم: منصوره محمدپور
منبع: Entrepreneurship
میزان کارآفرینی در سال‌های اخیر بسیار افزایش یافته است؛ چون در سال‌های اخیر تعداد کارمندانی که از کار اخراج و تعدیل می‌شوند رو به افزایش است؛ به همین دلیل افراد شروع یک کسب‌وکار آزاد و مستقل را تنها راهکار می‌دانند. این افراد قشر بزرگی از کارآفرینان بی‌علاقه را شامل می‌شوند. محققان این پدیده را مورد بررسی قرار داده و به یک واقعیت پی برده‌اند که اکثریت این افراد کارآفرین به‌رغم دستیابی به موفقیت کاری در کسب‌وکار جدید، زندگی کارمندی قبلی خود را ترجیح می‌دهند.

اطلاعات بسیار کمی درباره این پدیده رو به رشد و افرادی که به ناچار دست به کارآفرینی می‌زنند، وجود دارد. با اینکه کارآفرینان بی‌علاقه نسبت قابل توجهی از کل کارآفرینان را شامل می‌شوند ولی کمتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفته‌اند؛ در نتیجه اطلاعات کافی درباره صفات و عملکرد این افراد وجود ندارد.
در فرهنگ عامیانه جامعه یک دید کاملا مثبت به کارآفرینی وجود دارد؛ اما از یکسو می‌توان گفت که داستان افراد موفق فقط بخشی از واقعیت کارآفرینی است و در بخش دیگر کارآفرینان بی‌علاقه قرار گرفته‌اند که به‌دلیل عدم رضایت کاری ترجیح می‌دهند که مخفی باشند. معمولا اینان افرادی هستند که زندگی کارمندی خود را دوست داشتند؛ اما بیکاری آنان را مجبور به شروع یک کسب‌وکار جدید کرده بنابراین انگیزه این گروه روحیه پویای کارآفرینی نبوده و صرفا بر حسب نیاز اقتصادی است.
این مقاله به بررسی جوانب مختلف پیرامون این موضوع پرداخته است؛ مثلا ما مطمئن هستیم که نقطه شروع برای کارآفرین بی‌علاقه و کارآفرین خلاق متفاوت بوده است. کارآفرین 
خلاق برای شروع و پیشرفت کارش علاقه‌مند است؛ درحالی‌که کارآفرین بی‌علاقه کسب‌وکارش را به‌خاطر نیاز اقتصادی و نبود موقعیت کاری بهتر شروع می‌کند. واضح است که این عدم اطمینان در شروع کار می‌تواند به شکست منجر شود.
این تحقیق به بررسی صفات شخصیتی کارآفرین بی‌علاقه پرداخته و بیان می‌کند که این افراد حتی با نداشتن یک انگیزه ایده‌آل هم می‌توانند نتایج قابل‌قبولی کسب کنند. نتیجه‌گیری‌های به‌دست‌آمده در این مقاله بر پایه یک مطالعه عملی و دقیق روی 287 کارآفرین بی‌علاقه است.
کارآفرینان و گروه کارآفرینان بی‌علاقه چه کسانی هستند؟
کارآفرینی رشد اقتصادی محسوب می‌شود و سهم بزرگی از اشتغال را دربرمی‌گیرد. کارآفرینان با وجود رویارویی باموانع متعدد، به سختی کار و تلاش می‌کنند و برای ایجاد کسب‌وکارهای جدید سرمایه‌گذاری می‌کنند. مطالعات نشان می‌دهد که تمامی کارآفرینان برای پیشرفت کارشان پشتکار دارند و میزان موفقیت و شکست در کارها را باید به خصوصیات فردی از جمله: خوش‌بینی نسبت به آینده کاری، علاقه و انگیزه، نیاز به استقلال مالی، ریسک‌پذیری و مدیریت احساسات نسبت داد. همه این صفات به نسبت زیاد در کارآفرینان خلاق که به انتخاب خود و به‌منظور دستیابی به اهدافشان پا به این عرصه گذاشته‌اند؛ وجود دارد، ولی میزان این صفات در کارآفرینان بی‌علاقه بسیار کمتر است. اکثریت این افراد که تعدادشان نیز رو به افزایش است بعد از سال‌ها زندگی کارمندی، قادر به پیدا کردن کار جدید نیستند و به کارآفرینان نیازمند اطلاق می‌شوند.
از سال 2001 سازمان جهانی نظارت برکارآفرینی، دو کارآفرینی اجباری و کارآفرینی خلاقانه را از هم جدا کرده است. درواقع کارآفرینان خلاق شروع کارشان به انتخاب خود بوده و در پی استفاده از یک فرصت کاری برای رسیدن به اهدافشان هستند، درحالی‌که این نقطه شروع برای کارآفرینان بی‌علاقه، نبود انتخاب بهتر و فرار از بیکاری است. این مقاله دیدگاه فرد کارآفرین نسبت به بی‌علاقگی و تاثیرات آن در زندگی کاری نیز بررسی می‌کند.
تعریف کارآفرین
کارآفرین کسی است که یک کسب‌وکار جدید را با وجود مشکلات فراوان و عدم‌اطمینان از سوددهی و پیشرفت شروع می‌کند که این کسب‌وکار جدید نیازمند جمع‌آوری یکسری منابع ضروری است.
بنابراین، تعریف ما از کارآفرین بی‌علاقه عبارت است از کسی که یک کسب‌وکار جدید را با وجود مشکلات فراوان و عدم اطمینان با هدف درآمد دائمی و به‌دلیل نبودن کار بهتر شروع می‌کند که این کسب‌وکار با شناسایی فرصت‌ها و جمع‌آوری تمام منابع ضروری همراه است.
مطالعات کمی برای شناسایی دو گروه کارآفرینان بی‌علاقه و کارآفرینان خلاق انجام شده و بیشتر به تفاوت‌های میان کارآفرینان بی‌علاقه و کارآفرینان خلاق و تاثیراتشان بر اقتصاد ملی توجه می‌شود. در یک مطالعه که در سال 2010 انجام شد، تفاوت‌های میان کارآفرینان بی‌علاقه و خلاق با در نظر گرفتن سرمایه انسانی، فرصت‌های سودآور و شرایط کسب موفقیت بررسی شد.
صفات و ویژگی‌های کارآفرین
مدت‌ها است محققانی که در زمینه کارآفرینی مطالعه می‌کنند، علاقه‌مند به شناخت افراد کارآفرین و صفات مختص کارآفرینی هستند. این امر سبب پی‌ریزی تئوری‌های اصولی و علمی زیادی در این عرصه شده است.
برای اولین بار در سال 1961 مک کلاند تلاش‌های بسیاری برای تعیین و شناسایی صفات اصلی در کارآفرینی انجام داد، ولی به‌رغم تلاش‌های فراوان، اجماع نظری در این مورد وجود ندارد، مثلا نظریه هریچ و پیتر در سال 2002 این بود که نمی‌توان هیچ ویژگی ثابتی برای کارآفرینی تعیین کرد. 
افراد با پیش‌زمینه‌های مختلف تحصیلی، شغلی، نژاد، جنسیت و خانواده دست به کارآفرینی می‌زنند. وچیو در سال 2003 پنج ویژگی که در کارآفرینی نقش اساسی دارند پیشنهاد کرد. این مجموع ویژگی‌ها که او به نام پنج ویژگی برجسته بیان کرد عبارت است از: ریسک‌پذیری، تمایل و نیاز به موفقیت، نیاز به استقلال مالی، احساس سودمندی و مدیریت احساسات. هرچند خود او هم معتقد است که این پنج ویژگی نمی‌تواند به‌طور کامل فرد کارآفرین را توصیف کند.
کارآفرینی به نوعی رقابت افراد جوان است. آمار سال 2005 نشان می‌دهد که اکثریت کارآفرینان تازه‌کار در سنین بین 25 تا 35 سال هستند. این در حالی است که کارآفرینان زن هنگام شروع کارشان مسن‌تر و بین 35-45 سال هستند. از آنجایی‌که کارآفرینان بی‌میل از جهات مختلف با کارآفرینان عادی فرق دارند، میانگین سن آنها هم هنگام شروع کارشان بیشتر است. 
بیشتر افرادی که در مطالعه ما مورد بررسی قرار گرفتند افراد بین 40 تا 50 ساله بودند که به‌تازگی اخراج شده بودند. امروزه شرکت‌ها ترجیح می‌دهند که برای بیشتر پست‌های کاری از افراد جوان استفاده کنند، چون مدیران براین باورند که افراد مسن کارآیی و انگیزه لازم را ندارند و توقعاتشان نیز بیشتر است، البته سن تنها یک عامل جداکننده دو کارآفرین بی‌علاقه و خلاق است.
 از سال 1950 تا کنون محققان در این عرصه به‌دنبال شناخت صفاتی هستند که باعث گرایش افراد به کارآفرینی می‌شود. مک کلالند در سال 1961 متوجه شد که کارآفرینان نسبت به افراد دیگر نیاز و تمایل زیادی به موفقیت داشتند و ریسک‌پذیرهم بودند. مطالعات قابل قبولی درباره صفات کارآفرینان موفق در دهه‌های 1980 و 1990 انجام شد. 
ویلیام لی معتقد است که نمی‌توان هیچ صفت ایده‌آل و ثابتی برای کارآفرینی در نظر گرفت. کارآفرینان بزرگ و موفق می‌توانند به صورت شرکت‌های بزرگ یا کوچک باشند، کارشان را با تجزیه و تحلیل پیش ببرند یا کارشان دارای جذابیت باشد یا خسته‌کننده، جزئیات رادر نظر داشته باشند یا نه. در واقع چیزی که در کارآفرینی مورد نیاز است توانایی و استعداد انجام کار از راه‌های مطمئن موجود است.
مهمترین فرضیه‌ای که در مطالعه ما مورد بررسی قرارگرفت این بود که آیا بی‌علاقگی و موفقیت کارآفرینان با پنج ویژگی برجسته ارتباط دارد یا نه. بنابراین تفاوت در موفقیت و بی‌علاقه‌گی افراد در کارآفرینی با تفاوت در شخصیت افراد مرتبط است.
داشتن تجربه مدیریتی کارآفرینان بی‌علاقه
این افراد چون کسب‌وکار خود را نسبتا دیرتر شروع می‌کنند تجربیات مدیریتی کافی دارند که داشتن آن بسیار مهم است. زیرا توانایی مدیریت و کنترل شرایط، اجزای کلیدی کارآفرینی هستند. داشتن تجربیات پیشین مدیریتی از جهات مختلف در موفقیت کارآفرینان موثر است. مثلا بودن در پست‌های مدیریتی پیشین باعث افزایش توانایی مدیریت شرایط و کنترل زیردستان و نیز ایجاد انگیزش در آنها می‌شود یک مهارت ضروری در موفقیت کارآفرینی است. همچنین داشتن تجربه مدیریتی بامیزان هر پنج ویژگی برجسته کارآفرینی ارتباط مستقیمی دارد. مطالعات نشان می‌دهد که میزان پنج ویژگی برجسته بین کارآفرینان و کارمندان معمولی بسیار متفاوت است، اما میزان آنها بین کارآفرینان و مدیران یکی است.
شرایط کاری و فعالیت‌های کارآفرینان از بسیاری جهات با شرایطی که مدیران با آن سروکار دارند، مشابه است. در محیط کسب‌وکار امروز مدیران موفق باید ریسک‌پذیر باشند؛ همچنین افرادی که به‌دنبال کسب اسقلال مالی هستند بیشتر به پست‌های مدیریتی رو می‌آورند چون مدیریت، امکان استقلال مالی را به افراد می‌دهد.
احتمال ترفیع افراد با انگیزه در پست‌های مدیریتی بیشتر است. مدیران، در مقایسه با افراد دیگر باید کنترل بیشتری بر شرایط و محیط کاری داشته باشند از این رو کسانی که این مهارت و توانایی را داشته باشند سریع‌تر در پست‌های مدیریتی جذب خواهند شد. در نتیجه، بودن در شرایط کاری سخت و مشابه شرایط کارآفرینی باعث ایجاد باور و اعتماد به نفس لازم برای شروع کسب‌وکار جدید و رشد و موفقیت در آن می‌شود. درواقع این باور همان احساس خودکارآمدی فرد نسبت به خود و توانایی‌هایش است. 
بنابراین داشتن تجربه مدیریتی کارآفرینان بی‌علاقه میزان پنج ویژگی برجسته را در این افراد بیان می‌کند که خود این ویژگی‌ها می‌تواند میزان موفقیت و بی‌علاقگی را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو ما به این نتیجه می‌رسیم که تجربه مدیریتی هم در بی‌میلی فرد به کاری که انجام می‌دهد وهم در موفقیت کاریش موثراست. 
بحث و نتیجه‌گیری
یک گروه 287 نفره از کارآفرینان بی‌علاقه درمطالعات ما شرکت کردند. نتایج به‌دست آمده فرضیه‌های قبلی ما مبنی براین که میزان موفقیت و بی‌علاقگی فرد با اطلاع از تجربه قبلی‌اش قابل پیش‌بینی است را تایید کرد که این با بعضی از مشخصات وویژگی‌های کارآفرینی مطابقت دارد. به‌رغم موفقیت نسبی، اکثر کارآفرینان موقعیت و زندگی قبلی خود به عنوان یک کارمند راترجیح می‌دادند. نتایج به‌دست آمده تاییدکننده این واقعیت بود که داشتن تجربه قبلی مدیریتی، نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت کارآفرینان و بی‌علاقگی مداوم آنان نسبت به کارشان دارد. همچنین مشخص شد یک ارتباط مستقیم بین سطح موفقیت و داشتن تجربه چندین ساله موفقیت وجود دارد و هر چه پست مدیریتی بالاتر و مهم‌تر باشد به همان میزان کسب موفقیت مالی نیز بهتر و سریع‌تر خواهد بود.
همچنین ثابت شد که یک رابطه برعکس بین میزان تجربه مدیریتی و بی‌علاقگی فرد وجود دارد و هرچه سابقه مدیریتی فرد بیشتر باشد بی‌علاقگی فرد نسبت به کاری که انجام می‌دهد کمتر است. همچنین یافته‌های ما اهمیت صفات شخصیتی ضروری برای کارآفرینی را معلوم کرد که بین این صفات عزت نفس (اعتماد و باور فرد به خود و توانایی‌هایش در انجام درست کارها) یکی از مهم‌ترین آنها است.
هدف اصلی ما در این مطالعه شناخت درست این پدیده رو به رشد، کارآفرینی بی‌علاقه و خصوصا شناخت دقیق‌تر خود فرد کارآفرین بی‌علاقه بود. افرادی که مورد مطالعه قرار گرفتند کارآفرینی را به میل و اختیار خود انتخاب نکرده، بلکه نیاز مالی آنان را مجبور به این انتخاب کرده بود. برخلاف کارآفرینان خلاق که مجذوب منافع کارآفرینی می‌شوند کارآفرینان بی‌علاقه شغل کارمندی خودشان را ترجیح می‌دهند. مهم‌ترین چیزی که برای ما ثابت شد این بود که کارآفرینان بی‌علاقه حتی باوجود کسب موفقیت بازهم به زندگی کارمندی قبلی خود تمایل دارند. هرچه سابقه مدیریتی کارآفرین بی‌میل بیشتر باشد احتمال موفقیتش هم بیشتر بوده و کمتر دچار ناامیدی می‌شوند. این تاثیرات مستقیم در پنج ویژگی برجسته کارآفرینی خلاصه می‌شود.
مفاهیم تئوری و عملی
تلاش‌های بسیاری برای توصیف فرد کارآفرین انجام شده ولی بی‌نتیجه مانده است. محققان متغیر‌های زیادی را جهت شناسایی ویژگی‌های کارآفرینان و نیز صفات لازمه برای کسب موفقیت بررسی کرده‌اند. این مطالعه از زاویه دیگری به این موضوع پرداخته است و درواقع صفات و ویژگی‌های مشترک در کارآفرینان خلاق و کارآفرینان بی‌علاقه را که مجبور به این انتخاب شده‌اند؛ بررسی کرده است.
پنج ویژگی برجسته کارآفرینی که توسط وچیو مطرح شد، هم می‌توانند بی‌علاقگی را بیان کنند. مثلا اگر میزان این صفات کم باشد، در نتیجه میزان افراد بی‌علاقه بیشتر است، حتی اگرفرد به موفقیت‌های مالی هم برسد معیار این پنج ویژگی هستند که میزان بی‌علاقگی فرد را معین می‌کنند. در این مطالعه معلوم شد که هرچه میزان این پنج صفت بیشتر باشد میزان تمایل افراد به کارآفرینی حتی در شرایط سخت هم بیشتراست. نتیجه آنکه افراد با داشتن این پنج صفت در مواجهه با این انتخاب اجباری دچار یاس و ناامیدی کمتری می‌شوند.
داشتن عزت نفس در تمام جوانب زندگی بسیار مهم است. اعتماد به نفس، فرد را در انجام و اداره فعالیت‌ها و نیز عملکردش در مواجهه با شرایط مختلف تحت ثاثیر قرار می‌دهد. پس عزت نفس یک فاکتور مهم و تعیین‌کننده در پیش‌بینی میزان موفقیت و بی‌علاقگی است. باور وارزیابی این کارآفرینان بی‌علاقه از خودشان، کارمندی خوب و موفق است تا یک کارآفرین موفق. به همین دلیل است که اینان کارآفرینی را به میل و اختیار خود انتخاب نمی‌کنند. استدلال ادن وآورین (1993) این است که دادن عزت نفس و باور، به افراد بیکارکمک می‌کند. در نتیجه اینکه دادن اعتماد به نفس و باور به کارآفرینان بی‌علاقه هم در دستیابی به نتایج بهتر کمک خواهد کرد. احتمال بسیار کمی وجود دارد که وضعیت اشتغال این افراد تغییر کرده و بهتر شود، بنابراین افزایش میزان اعتماد به نفس این اشخاص نسبت به خود و توانایی‌شان یک راه مناسب برای ارتقای عملکرد این افراد و نجات آنها از بیکاری است. عامل موفقیت این افراد به‌رغم بی‌علاقگی‌شان همین ترغیب و تشویق شدن است.
 از دست دادن کار در یک دوره از زندگی آخر راه و بن‌بست نبوده و راه‌های جایگزین زیادی وجود دارد. اما این واقعیت که باوجودکسب موفقیت بازهم از کارشان راضی نیستند ناراحت‌کننده است. این مطالعه چندین راه برای رفع این مشکل پیشنهاد می‌کند. تشویق و تحریک کارآفرینان بی‌علاقه و آموزش مهارت‌های مدیریتی آنان را نسبت به شروع کسب‌وکار مستقل برای خودشان علاقه‌مند و مطمئن می‌کند. یافتن راهکارهای جدید و عملی نه‌تنها به خود این افراد کمک می‌کند، بلکه به ارتقای اقتصاد ملی هم کمک می‌کند. باور شان (2009) این بود که تشویق افراد به کارآفرینی یک سیاست غلط اجتماعی است. هرچند برای افرادی که نمی‌توانند به‌عنوان کارمند و کارگر در بازار کار فعالیت کنند شروع یک کسب‌وکار آزاد بهتر از بیکاری است.

دانشگاه ییل

دانشگاه ییل  از قدیمی‌ترین و معتبرین دانشگاه‌های آمریکا و جهان به حساب می‌آید. دانشگاه ییل، دانشگاهی خصوصی است که در سال ۱۷۰۱ میلادی در نیوهیون تأسیس شد.

بعد از دانشگاههای پرینستون و هاروارد دانشگاه ییل رتبه سوم رتبه بندی دانشگاههای برتر دنیا در سال 2014 را در اختیار دارد.

بسیاری از روسای جمهور آمریکا و همچنین سران دولتی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل گردیده‌اند.

براساس آمار «یو اس نیوز» دانشکده حقوق دانشگاه همواره رتبه اول را در بین دانشگاه‌های آمریکا احراز کرده‌است. ضمناً در سال ۱۸۶۱ اولین مدرک تحصیلی دکتری در آمریکا به فارغ‌التحصیلان دانشکده علوم و هنر این دانشگاه داده شده‌است.

این دانشگاه با داشتن 12 میلیون جلد کتاب دومین کتابخانه بزرگ  دانشگاهی آمریکا می باشد. همچنین کلکسیون عظیم و نفیسی در موزه های این دانشگاه از نقاشی کافه شبانه ونسان ونگوک تا آثار ماچو پیچو ی پرو قرار دارند.


دروس آزاد دانشگاه ییل در شبکه اینترنت

دانشگاه ییل در ماه دسامبر ۲۰۰۷ تعدادی از کلاس‌های مقطع لیسانس خود را به طور رایگان از طریق شبکه اینترنت در اختیار عموم قرار داد. گفتنی است که دانشگاه ییل پس از انستیتوی تکنولوژی ماساچوست، دومین دانشگاه مهم آمریکاست که برنامه‌ای بنام پروژه «دروس آزاد» تأسیس کرده‌است.
مشاهیر دانش آموخته

    الیا کازان
    باربارا پیرس بوش
    جورج دبلیو بوش
    جورج هربرت واکر بوش
    ریموند دیویس پسر
    رافائل کتوزو
    جودی فاستر
    فرانسیسکو سیگاروا
    جرالد فورد
    ساموئل مورس
    ساموئل هانتینگتون
    چارلز گواثمی
    بیل کلینتون
    هیلاری رودهام کلینتون
    نورمن فاستر
    ویلیام ادواردز دمینگ

   مریل استریپ

   تانسو چیللر نخست وزیر اسبق ترکیه

 هارولد استنلی مدیر عامل بوئینگ

Yale Harkness Tower

موزه گوگنهایم بیلبائو

موزه گوگنهایم بیلبائو از معروف‌ترین موزه‌های جهان و در اسپانیا می‌باشد. این بنا در شهر بیلبائو واقع است.

این موزه در ۱۹۹۷ تکمیل شد و معمار آن فرانک گهری بوده است.

این موزه متعلق به بنیاد سلیمان ر. گوگنهایم است.

پوشش اسکلت ساختمان از جنس تیتانیوم می باشد که علاوه برمقاومت آن در برابرخوردگی و آلودگی و باران باعث درخشش آن در زیر نور آفتاب می شود.

Guggenheim musuem

جنرال موتورز

جنرال موتورز، (به انگلیسی: General Motors) یا به اختصار جِی‌ام، شرکت خودروسازی آمریکایی و چندملیتی است، که دفتر مرکزی آن در دیترویت، میشیگان قرار دارد.

شرکت جنرال موتورز در حال حاضر، بزرگ‌ترین تولیدکننده خودرو در جهان است. این ابرشرکت، از سال ۱۹۳۱ تا ۲۰۰۷ میلادی به عنوان بزرگ‌ترین شرکت سازندهٔ خودرو در جهان شناخته می‌شد، اما در سال ۲۰۰۸ شرکت تویوتا از جنرال موتورز پیشی گرفت.

شرکت جنرال موتورز از نظر عملیاتی به ۵ بخش تفکیک می‌شود، که عبارتند از: جی‌ام آمریکای شمالی، جی‌ام اروپا، عملیات بین‌المللی جی‌ام، جی‌ام آمریکای جنوبی و خدمات مالی جی‌ام.

این کمپانی در ۳۷ کشور، دارای کارخانجات تولید خودروهای سبک و سنگین می‌باشد، که تحت برندهای شورولت، بیوک، جی‌ام‌سی، کادیلاک، اوپل، هالدن، سوزوکی، ایسوزو و واکسهال عرضه می‌شوند.

هامر، ساترن، پونتیاک، ساب، اولدزموبیل و دوو نیز از مارک‌های پیشین متعلق به این شرکت به‌شمار می‌آیند.

تاریخچه

گرچه در سال ۲۰۰۸، شرکت جنرال موتورز صدمین سال تاسیس خود را جشن گرفت، اما ویژگی این شرکت آن است، که برخی از شرکت‌های تشکیل‌دهنده این مجموعه عظیم صنعتی، قدمتی فراتر از یک قرن دارند!
دهه ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰

در سال ۱۸۹۷ شرکت خودروی اولدزموبیل، که قدیمی‌ترین واحد جنرال موتورز محسوب می‌شود، با سرمایه ۵۰ هزار دلار، توسط رانسوم ای. اولدز تاسیس شد.

دو سال بعد و در سال ۱۸۹۹ با ادغام این شرکت با کارخانه‌های موتور بنزینی اولدز، کارخانجات موتور اولدز تشکیل شد و اولین کارخانه مخصوص ساخت خودرو در ایالات متحده آمریکا، به راه افتاد. این زمانی بود، که آدام اوپل در آلمان نیز اولین خودروی اوپل را ساخت.

سال‌های ۱۹۰۲ و ۱۹۰۳ به ترتیب، نخست شرکت کادیلاک؛ در دیترویت، توسط هنری ام. لیلند، سپس شرکت بیوک توسط دیوید دانبار بیوک تاسیس شدند. این دو شرکت، بعدها به جنرال موتورز پیوستند. یک سال بعد، ویلیام سی. دورانت، مدیریت شرکت موتور بیوک را برعهده گرفت.

در ۱۹۰۵ کادیلاک، موتور تک سیلندر مورد علاقه هنری لیلند را ساخت و دو سال بعد، بیوک اولین خودروی چهار سیلندر را، طراحی و عرضه کرد. در همین سال، نخستین مدرسه کاربردی آموزش مکانیک خودرو، توسط هنری لیلاند، به نام دی مدل، تاسیس شد.

اما نقطه عطف صنعت خودرو، در سال ۱۹۰۸ پدید آمد، که تحت رهبری ویلیام دورانت، شرکت جنرال موتورز، متشکل از شرکت موتور بیوک تاسیس شد. اولدزموبیل دومین شرکتی بود، که با قیمت ۵ میلیون دلار، توسط جنرال موتورز خریداری شد. سال بعد، کادیلاک نیز با مبلغ ۵ میلیون دلار، به مالکیت جنرال موتورز درآمد و در پی آن، هنری ام. لیلند و پسرش، برای کار دعوت شدند. در همین سال، پونتیاک نیز خریداری و به جمع گروه جنرال موتورز، پیوست گردید.

در سال ۱۹۱۰ جیمز استورو به جای ویلیام دورانت، رهبری شرکت را به عهده گرفت و واحدهای فنی و آزمایشگاه مرکزی تحقیقات را، راه‌اندازی کرد. در همین سال، شرکت کامیون‌سازی جنرال موتورز نیز افتتاح شد. فعالیت واحد فروش خارجی شرکت نیز، از همین سال آغاز گشت. همزمان، شرکت شورولت توسط لوئیس شورولت تاسیس گردید. یک سال بعد، ویلیام دورانت، نیمی از سهام شرکت شورولت را خریداری کرد و به‌عنوان مدیرعامل شورولت منصوب شد. چندی بعد، با مشارکت لوئیس شورولت، موفق شد با خرید اکثریت سهام جی‌ام، بار دیگر کنترل شرکت جنرال موتورز را در دست گیرد.

در ۱۹۱۴ کادیلاک اولین موتور هشت سیلندر را، با قدرت ۷۰ اسب بخار تولید نمود و برای نخستین بار، از ترموستات برای کنترل سیستم خنک‌کننده استفاده کرد. جنرال موتورز، چهار سال بعد، شرکت موتور شورولت را، بدست آورد. در سال ۱۹۱۸ جنرال موتورز کانادا تاسیس شد.
دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰

در سال ۱۹۲۰ ویلیام دورانت از سمت مدیرعاملی شرکت جنرال موتورز، استعفا داد و پی‌یر اس. دوپونت جایگزین او شد. اما سه سال زمان لازم بود، تا زمینه تحولات مدیریتی، در جنرال موتورز رخ دهد.

در سال ۱۹۲۳ با انتخاب آلفرد پی. اسلون به عنوان رییس هیئت مدیره شرکت، این اتفاق به وقوع پیوست. رهبری ۳۳ ساله او بر شرکت، جنرال موتورز را متحول کرد. اسلون، از همان بدو ورود، استراتژی تولید در کمپانی جنرال موتورز را در پیامی به سهامداران چنین اعلام کرد:

    یک خودرو برای هر نفر...!

در دهه ۱۹۲۰ شرکت در بسیاری کشورها کارخانه تولید خودرو برپا کرد. برای اولین بار، بنزین اتیلی در آزمایشگاه‌های شرکت ساخته و عرضه گردید. در سال ۱۹۲۵، شرکت موتور واکسهال توسط جنرال موتورز خریداری شد.
دهه ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰

در سال ۱۹۴۰ شرکت جنرال موتورز، تولید ۲۵ میلیون خودرو خود را، جشن گرفت. در سال ۱۹۵۶ پس از ۳۳ سال رهبری، آلفرد اسلون بازنشسته شد و چارلز ویلسون بر منصب ریاست شرکت جنرال موتورز تکیه زد. در طول دهه ۱۹۵۰ مدل‌های متنوع خودرو، توسط این شرکت، عرضه شد.
دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰

تولید شرکت جنرال موتورز، در سال‌های ۱۹۶۲ و ۱۹۶۷ به ترتیب از مرز ۷۵ و ۱۰۰ میلیون خودرو در سال گذشت. در ۱۹۶۷ در یک تغییر ساختاری، شرکت به صورت گروه‌های مجزای خودروهای سبک و کامیون، بدنه و مونتاژ، قطعات خودرو و بخش خارجی از آمریکا، درآمد.

در ۱۹۷۴، جنرال موتورز فناوری مبدل‌های کاتالیستی را عرضه کرد و تمام خودروهایی که سال بعد از آن تولید کرد، به این سیستم مجهز بود.
دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰

در اواخر دهه ۱۹۸۰ و سال‌های ابتدای دهه ۱۹۹۰ در طی چهار سال، با صرف ۴۰ میلیارد دلار هزینه، در یک برنامه جهانی، شرکت تمامی کارخانه‌های مونتاژ خود را بازسازی کرد، که باعث شد کمپانی بزرگ جنرال موتورز، اولین افت مالی را تجربه نماید.

در ۱۹۸۳، در سالگرد ۷۵ سالگی شرکت، با ۲۳۵ میلیون خودروی تولیدی همراه شد. در ۱۹۹۰، اولین خودرو با کیسه هوا (ایربگ) تولید گشت. در همین سال، جنرال موتورز، اولین خودروی سواری نوع کوچک خود، به نام ساترن را عرضه کرد. هدف از راه‌اندازی بخش ساترن، تبدیل خط مونتاژ سنتی، به کارگروهی نوآورانه بود.

در سال ۱۹۹۲ جان اسمیت به عنوان مدیرعامل جنرال موتورز، انتخاب شد. براساس چشم‌انداز شرکت، به عنوان یک سازمان یادگیرنده، دانشگاه جنرال موتورز، در سال ۱۹۹۷ تاسیس گردید. سال بعد، شرکت دلفای از جنرال موتورز جدا و بعنوان یک شرکت مستقل، ثبت شد. سال ۱۹۹۸، ریچارد واگونر جایگزین اسمیت شده و سکان رهبری جنرال موتورز را در دست گرفت.
دهه ۲۰۰۰ تا حال‌حاضر

در سال‌ها آغازین دهه ۲۰۰۰ میلادی، گمان می‌رفت که هزینه ۴۰ میلیارد دلاری بازسازی و اتوماسیون خطوط تولیدی که این شرکت در طول دهه ۱۹۹۰ در کارخانجات تولیدی خود، در سراسر جهان اجرا کرده بود، خیال جنرال موتورز را، از رقیب سرسخت و متفکری چون تویوتا راحت می‌نماید.

شرکت تویوتا در دهه اخیر، با کسب بیشترین سودها و عرضه کم‌مصرف‌ترین و مشتری‌پسندترین مدل‌های خودرو و بکارگیری مدیریتی بدون ریخت‌وپاش و بهبودگرا، عرصه را بر جنرال موتورز و تمامی خودروسازان جهانی تنگ کرده است. این در حالی است، که جنرال موتورز با وجود قدمتی یک‌صد ساله و پیشتازی سال‌های متمادی در عرصه تولید و فروش خودرو، همچنان از تداوم بحران‌های مالی، در هراس است و صدای پای شرکت رقیب؛ تویوتا را، در خیابان‌های ایالات متحده و شاید دیترویت، مهد خودروسازی ایالات متحده، می‌شنود...!

حوزه فعالیت

در حال حاضر، جنرال موتورز بزرگترین شرکت خودروساز جهان، از لحاظ میزان درآمد و شمار خودروهای تولیدی، محسوب می‌شود.

دفتر مرکزی این شرکت در دیترویت، میشیگان ایالات متحده قرار دارد، اما جنرال موتورز در ۳۳ کشور، کارخانه‌های خودروسازی دایر نموده است و محصولات خود، شامل کلاس‌های گوناگون خودرو و کامیون را در بیش از ۲۰۰ کشور عرضه می‌نماید. بیش از ۲۵ هزار واحد ارائه خدمات جهانی، قطعات خودروهای تولیدی شرکت را تامین می‌کنند.

منابع انسانی

تعداد ۲۰۲ هزار نفر کارکنان شرکت، در بیش از ۳۰ کشور جهان مشغول به کار هستند. برنامه آموزش منظم کارکنان در دستور کار شرکت قرار دارد.

برای رسیدن به سطح استاندارد، کارکنان تشویق می‌شوند تا سالانه ۲۰ ساعت آموزش شغلی خود را بگذرانند. در سال ۱۹۹۷ نیز دانشگاه جنرال موتورز در راستای توجه به یادگیرندگی سازمان و حرکت به سمت یک سازمان یادگیرنده تاسیس شد.

ریچارد واگونر مدیرعامل جی‌ام در خلال سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ همواره کارکنان شرکت را اعضای تیم جنرال موتورز خطاب می‌نمود و معتقد بود که شرکت جز این، سرمایه‌ای عظیم ندارد.
تحقیق و توسعه

اولین آزمایشگاه متمرکز تحقیقات شرکت در سال ۱۹۱۱ شروع به کار کرد. از همان موقع، در کنار ازدیاد تولید خودرو و رسیدن به تولیدات میلیونی، کار تحقیق و توسعه در شرکت مورد توجه بوده است. این امر در زمان رهبری اسلون، کاملاً بارز بود و نمودهای آن سال‌های بعد به عرصه ظهور رسید.

برخی حوزه‌های تحقیق و توسعه شرکت عبارت است از:

    طرح‌هایی در زمینه افزایش بازدهی موتور
    ساخت موتورهای دیزلی تمیزتر، که برای اولین بار درجهان، استانداردهای یورو ۴ را جواب می‌دهد.
    تولید خودروهایی با سوخت‌های جایگزین مانند: اتانول، ال‌پی‌جی و سی‌ان‌جی
    تولید خودروهای هیبریدی
    طراحی سیستم‌های باتری سوخت

آمار و ارقام

جنرال موتورز سال‌هاست که مقام برتر را در تولید و فروش انواع خودروها در جهان داراست. در سال ۲۰۱۲، در فهرست فورچون جهانی ۵۰۰ در رتبه ۱۹ از بزرگترین شرکت‌های عمومی جهان قرار گرفت. این شرکت در حال حاضر بعنوان بزرگترین شرکت خودروساز جهان، شناخته می‌شود.

درآمد شرکت در سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار و سود ۷٫۵ میلیارد دلار بود. در سال ۲۰۰۶ درآمدی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار داشته، که در این سال، در فهرست مجله فرچون، در رتبه پنجم قرار گرفت. پس از جنرال موتورز، سایر شرکت‌های خودروساز مانند دایملر آگ در رتبه ۷ با ۱۸۶ میلیارد دلار، تویوتا در رتبه ۸ با ۱۸۵ میلیارد دلار، فورد در رتبه ۹ با ۱۷۷ میلیارد دلار و گروه فولکس‌واگن در رتبه ۱۷ با ۱۱۸ میلیارد دلار قرار گرفته‌اند.

شرکت‌های هوندا، نیسان، پژو، ب ام و، فیات، هیوندا، رنو، ولوو، مزدا و سوزوکی به ترتیب پس از آنها قرار دارند.

در سال ۲۰۰۶، حدود ۶۷ میلیون خودرو درجهان فروخته شد، که سهم جنرال موتورز، بیش از ۹ میلیون خودرو بوده است. از این میزان، ۵۵٪ درصد فروش در خارج از ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است. پس از ایالات متحده، بیشترین تولیدات شرکت در کشورهای چین، کانادا، انگلیس و آلمان انجام می‌شود.

مدیریت ارشد

گرچه ویلیام سی. دورانت، با همت خویش در سال ۱۹۰۸ کار عظیمی انجام داد و هسته‌های مجزا تولید خودرو و موتور را به هم پیوند داد و جنرال موتورز را تاسیس کرد و تا مدتی نیز رهبری شرکت را برعهده گرفت، اما بدون تردید، نامی که در سابقه و تاریخچه یکصدساله جنرال موتورز به عنوان رهبری تاثیرگذار، همواره می‌درخشد، آلفرد اسلون است.

اسلون در دهه‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ رهبری شرکت را برعهده داشت و سبک مدیریتی ویژه خویش را در آنجا اعمال کرد. پیتر دراکر نیز یکی از مدیران اندیشمند جنرال موتورز، می‌باشد. او در سال ۱۹۹۱ تجارب خود در این کمپانی را در کتابی به نام «سال‌های خدمتم در جنرال موتورز» نگاشت. بیل گیتس مالک و موسس شرکت مایکروسافت، خواندن کتاب او را برای کسانی که در زمینه کسب و کار دغدغه دارند، توصیه کرده است.

ریک واگونر از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۹ رهبری شرکت را در دست داشته است. او مدعی است جنرال موتورز در ایمنی خودرو و امنیت و خدمات اطلاعاتی و بویژه ایمنی تسهیلات ساخت در کسب و کار خودرو سرآمد است. در کارخانه جنرال موتورز در تایلند، بعداز ۴۰ میلیون ساعت کار، هیچ حادثه‌ای رخ نداده است.

پس از واگونر، فردریک هندرسون در ابتدای سال ۲۰۰۹ بعنوان مدیرعامل جی‌ام انتخاب شد، که در پایان سال ۲۰۰۹ این پست، به ادوارد ویتاکر جونیور واگذار گشت. ویتاکر نیز تنها یک سال در این مقام باقی‌ماند و در سال ۲۰۱۰ جای خود را به دنیل آکرسون داد!

آکرسون در حال حاضر سکان رهبری ابرشرکت جنرال موتورز را در دست دارد. وی همچنین بعنوان رییس هیئت مدیره این شرکت بزرگ خودروسازی، فعالیت می‌کند.
حضور در ایران

در اکتبر ۲۰۱۳ روزنامه فیگارو مدعی شد که شرکت جنرال‌موتورز با هماهنگی با مقامات دولتی آمریکا درحال بررسی بازار خرید و فروش خودرو به جهت حضور احتمالی در این عرصه هستند. این شرکت قصد دارد با همکاری دوجانبه با شرکت ایران‌خودرو، محصولات خود را در ایران تولید نماید؛ زیرا ایران دارای بازار مصرفی ۸۰ میلیون‌نفری می‌باشد و کشوری است که از منابع عظیم نفت و گاز بهره می‌برد. این روزنامه به نقل از منابع خبری خود مدعی شده است که تحریم‌های هدفمند آمریکا علیه صنعت خودروسازی ایران که از سال ۲۰۱۱ شروع شده، در جهت بیرون راندن رقیبان فرانسوی این شرکت از جمله پژو و رنو بوده است.

GM hneadquarters in Detroit

آگهی ها

شهرک های صنعتی

طرح های اقتصادی

پروژه ها