ایده ها

اولین خودروی جهان در شرکت فورد تولید شد. گرچه این شرکت در سال ۱۹۰۳ تأسیس شد، اما هفت سال پیش از آن، هنری فورد ،بنیانگذار شرکت، به عنوان یک مهندس جوان و خلاق، اولین وسیله نقلیه چهار چرخ را ابداع کرده و ساخته بود. این وسیله که چهارچرخ (QUADRICYCLE)” نامیده می‌شد، مانند یک قایق، با فرمانی رانده می‌شد و بدون اینکه امکان برگشت به عقب داشته باشد، با دو سرعت متفاوت حرکت می‌کرد.

 

فورد جوان پنج سال پیش از آن، یعنی در سال ۱۸۹۱ به عنوان یک مهندس در شرکت ادیسون در دیترویت کار می کرد.دو سال بعد که به جایگاه سرمهندسی ارتقا یافت، آنقدر پول کافی به دست آورده بود، تا به تکمیل تجارب شخصی خود در زمینه موتورهای احتراق داخلی بپردازد.

 

سال ۱۹۰۳ زمانی که هنری فورد با سرمایه ۲۸٫۰۰۰ دلار به همراه ۱۱ سرمایه‌گذار توافق‌نامه همکاری با ایالت میشیگان را گرفت، شرکت فورد تأسیس شد. کمتر از یک ماه بعد، اولین خودروی شرکت دردیترویت به یک دکتر فروخته شد.

 

مدل‌های تولیدی خودرو شرکت در ابتدا نام حروف الفبا انگلیسی را داشت و تا ۱۹ حرف تولید شد. پس از تولید خودروی مدل ای ام در سال ۱۹۰۸ معروفترین و ماندگارترین مدل خودروی شرکت، یعنی مدل فورد تی به بازار آمد.

 

این خودرو سیاه رنگ، ساده و از نظر قیمت، مناسب بود. یک سال بعد که بیش از ۱۰۰ هزار دستگاه از این مدل تولید شد، قیمت خودرو از ۸۲۵ به ۳۶۰ دلار کاهش یافت. بهبود چشم‌گیر در کارایی تولید، به‌ویژه نصب و به‌کارگیری اولین نوار نقاله خط مونتاژ، در سال ۱۹۱۳ در شرکت دلیل اصلی این امر بود.

 

در سال ۱۹۱۴، تعداد کارکنان شرکت ۱۳٫۰۰۰ نفر بود، که ۳۰۰ هزار خودرو تولید می‌شد. در آن زمان بقیه ۲۹۹ خودروساز، با ۶۶٫۳۵۰ پرسنل، تنها ۲۸۰٫۰۰۰خودرو تولید می‌کردند.

 

در سال ۱۹۱۸ نیمی از خودروهای ایالات متحده آمریکا، فورد مدل تی،بود. سال ۱۹۲۲ شرکت بیش از یک میلیون خودرو ازفورد مدل تی،تولید کرد، که ۵۶ درصد تولید خودرو جهان بود. این مقدار در سال‌های بعد، به سالانه دو میلیون خودرو رسید. در سال ۱۹۲۰، فورد در هر دقیقه، یک خودرو تولید می‌کرد. در فاصله ۲۰ سال از تولید مدل تی، بیش از ۱۵ میلیون دستگاه از آن به فروش رفت.

 

در سال ۱۹۱۹ فورد و پسرش ادسل، که قصد توسعه شرکت را داشتند و با مقاومت سهام‌داران روبرو شده بودند، تمام سهام شرکت را خریدند. درهمین سال، هنری فورد، رهبری شرکت را به دست پسرش سپرد. یک سال بعد، شرکت برای حمل مواد و قطعات به کارخانه و آمادگی برای تولید انبوه، ازراه آهن استفاده کرد. شرکت در سال ۱۹۲۵، شرکت موتور لینکلن را خرید و در دهه ۱۹۳۰ نیز بخش مرکزی مرکوری برای خودروهای با قیمت متوسط، تأسیس شد.

 

ادسل فورد، برخلاف پدرش که به مکانیک علاقه و تاکید داشت، دوستدار طراحی بود. او اول بار در سال ۱۹۳۳ واحد طراحی را در شرکت فورد، دایر کرد، که حاصل کار آن، طراحی‌های نوین خودرو بود. در سال ۱۹۴۳، ادسل که از ۱۹۱۷ نایب رییس و از ۱۹۱۹ رییس هیئت مدیره شرکت فورد بود،، درگذشت. هنری فورد مجدداً به صحنه اجرایی شرکت برگشت و رهبری را به دست گرفت. پس از انتظام کارها، رهبری شرکت به پسر ادسل و نوه هنری یعنی؛ هنری فورد دوم رسید. او تا سال ۱۹۷۹ قدرتمندانه در سمت مدیر عاملی شرکت، فعال بود و هشت سال بعد، درحالی‌که به‌عنوان رئیس هیئت مدیره کمپانی فورد، عمل می‌کرد، درگذشت.

 

در این مدت اولین شرکت لیزینگ خودرو توسط فورد تأسیس شد. در سال ۱۹۸۸فروش شرکت به ۳٬۵ میلیارد دلار رسید، که تا آن زمان بالاترین سطح در شرکت‌های خودروسازی محسوب می‌شد.

 

پس از مرگ هنری فورد دوم، پسر برادرش بیل فورد رهبری شرکت را در دست گرفت و باتوجه به تغییرات فضای صنعت خودروسازی ، شرکت را در مسیر جدید هدایت کرد. در سال ۱۹۹۸ فورد اولین شرکت خودروسازی بود که استاندارد زیست محیطی ایزو ۱۴۰۰۱ را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۱حداقل ۹۰٪ درصد از تأمین کنندگان فورد، طرح اجرای این استاندارد را در برنامه داشتند و اکنون تمامی تأمین‌کنندگان به دریافت این گواهینامه نائل آمده‌اند.

 

ابداع خط تولید برای تولید انبوه، کاری که هنری فورد انجام داد، استفاده از نوار نقاله برای خط تولید و دستیابی به تولید انبوه خودرو از این طریق بود. درحقیقت به‌کارگیری همین خط تولید انبوه توسط فورد بود، که کاربرد عملی مدیریت علمی تیلور را، که به محور تخصص‌گرایی و تقسیم کار استوار شده بود، به نقطه اوج رساند.

 

گفته می‌شود که هنری فورد ایده خط تولید را، از مشاهداتی در کشتارگاه شیکاگو یاد گرفته بود. نکته دیگری که در کار فورد وجود داشت و محور تفکر او محسوب می‌شد، به‌وجود آوردن استاندارد واحد در تولید قطعات خودرو از طریق تأمین کنندگان مختلف بود.

 

این همان چیزی است، که امروزه نیز خودروسازان به آن تکیه و تأکید می‌کنند. فورد در بدو تأسیس تنها چهار تامین کننده داشت. با ورود خودروی مدل تی و تولید انبوه آن، تعداد تأمین کنندگان به سرعت افزایش یافت و در دهه ۱۹۵۰ به ۶۰۰۰ رسید.

 

در آن زمان اصطلاح ۶۰۰۰ شریک برای نامیدن این تأمین‌کنندگان از سوی شرکت فورد به کار برده می‌شد. گرچه روش تولید انبوه فورد با افزایش بهره‌وری منجر به دستیابی شرکت به سودهای کلان شد، اما مهارت‌ها و شایستگی‌های فردی، از میان رفت و به جای آن تولید بر پایه تقسیم‌بندی‌های دقیق و جزیی کار با حد و مرز کاملاً مشخص مطرح گردید.

 idea

می خواهید نوآوری کنید؟ در لحظه زندگی کنید

ویدیویی از تد درباره نوآوری، جوی ایتو از دانشگاه ام آی تی در باره ی نوآوری پس از وقوع زلزله نه ریشتری و سونامی عظیم ، و انفجار در نیروگاه هسته ای فوکوشیما ی ژاپن سخن می گوید.شمارنده ی گایگر که به بررسی وضعیت انتشار و میزان تشعشعات آلودگی های هسته ای می پردازد توسط گروهی آماتور ساخته و استفاده می شود.

یوهانس گوتنبرگ

printer1568

یوهانس گوتنبرگ، (متولد حدود ۱۳۹۸ ماینتز، درگذشت ۳ فوریه ۱۴۶۸ ماینتز)، زرگر آلمانی و اولین مخترع ماشین چاپ و کلاً صنعت چاپ در اروپا بود.
از یوهان گوتنبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ یاد می‌شود اما آنچه را که او انجام داد ابداع اولین روش استفاده از حروف چاپی قابل جابجایی و ماشین چاپ بود که این امکان را فراهم می‌آورد تا بتوان مطالب نوشته‌شدهٔ گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ رساند. البته این صنعت ۴۰۰ سال قبل از وی توسط یک بازرگان چینی به نام بی شنگ استفاده می‌شد و حدود ۲۰۰ سال قبل نیز در کره مورد استفاده قرار می‌گرفت.

مهم‌ترین اثر گوتنبرگ انجیل گوتنبرگ یا انجیل ۴۲ سطری است، که از لحاظ زیبایی خطی و کیفیت صنعتی آن در زمان خودش انجیلی بی‌نظیر بود.
او در حدود سال 1398 در شهر ماینز آلمان و در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمد . پدرش ، گنسفلایش و مادر او الزه ویریش گوتنبریگ ، از زمینداران طبقه اشراف بود . شهر ماینز به سبب فلزکاری های ظریف و آهنگری هایش مشهور بود . یوهانس تا 13 سالگی در ماینز پرورش یافت و در سال 1411_1410 ماینز را ترک کرد . اعضای اصناف مختلف شهر ماینز با یک دیگر متحد شد و بر علیه نجیب زادگان سر به شورش بر داشته بودند . یوهانس سه سال در روستا زندگی کرد و در شانزده سالگی دوباره به شهر بازگشت .

پدر یوهانس به کار در ضرابخانه ادامه داد اما دیگر عضو شورای شهر نشد . یوهانس نیز در کنار پدرش در ضرابخانه کار می کرد . او به عنوان یک زرگر باید به فلزشناسی آشنا می بود و همینطور می آموخت چگونه طلای ذوب شده را در قالب ها بریزند . گوتنبرگ سالیان سال پیش پدرش کار کرد تا اینکه در 1419 پدرش مرد . گوتنبرگ به دانشگاه رفت . او نیز همانند دیگر مردمان اروپا در آن زمان که بعدها عصر نوزایی و رنسانس نام گرفت ، تشنه دانش بود . فشار های سیاسی اصناف به نجیب زادگان زیاد شده بود . یوهانس مجبور شد تا بار دیگر شهر را ترک کند و به استراسبورگ برود . او سال های بعد را صرف تحقیق و بررسی بر روی ماشین چاپ کرد . انواع فلزات و قالب ها را آزمایش نمود تا به صفحه ای از حروف چاپی قالب حمل دست یافت . او برای تکمیل این دستگاه به پول نیاز داشت . فوست ، سرمایه داری نجیب زاده را راضی کرد تا او را حمایت مالی کند . او از فوست دو بار قرض کرد اما نتوانست پول هایش را پس بدهد .

در سال 1455 در حالی که 57 سال داشت و تقریبا نیمی از کتاب مقدس را به صورت چاپی آماده کرده بود ، فوست طاقتش را از دست داد و از او شکایت کرد . رای دادگاه مشخص بود ؛ برگشت وجه به فوست یا ضبط اموال یوهانس از جمله دستگاه چاپ . یوهانس نمی توانست پول فوست را پس دهد پس بنابراین دستگاهش را که دسترنج سال ها تحقیق بود از دست داد . فوست چاپخانه ای تاسیس نمود و با طراحی آرمی مخصوص به چاپ کتاب مقدس پرداخت و سرمایه ای عظیم بدست آورد .

یوهانس نیز چاپخانه خود را در سال های آخر عمرش تاسیس نمود و از نو کار ساخت آن را انجام داد . یوهانس گوتنبرگ پدر صنعت چاپ و مخترع ماشین چاپ در سال 1468 در ماینز المان درگذشت .

تاثیر بر صنعت چاپ

چاپ باسمه‌ای

چاپ باسمه‌ای قرن‌ها قبل از گوتنبرگ در چین شناخته شده بود، باستان‌شناسان نیز توانسته‌اند یک کتاب چاپی که تاریخ آن به سال ۸۶۸ برمی‌گردد در چین کشف کنند. مهر و انگشترهای خاتم نیز که اساس کارش همان شیوهٔ چاپ باسمه‌ای می‌باشد از زمان‌های باستان بهکار گرفته می‌شده است. در غرب نیز قبل از گوتنبرگ با چاپ آشنا بودند. چاپ باسمه‌ای، امکان تولید نسخه‌های متعدد از یک کتاب را فراهم میکرد اما یک مشکل اساسی داشت از آنجا که برای هر کتابی باید یک سری کامل و جدید از صفحات ساخته می‌شد و حروف روی چوب حک می‌شد، این روش برای تولید کتاب‌های مختلف عملی نبود.

حروف چاپی قابل جابجایی

گفته شده است که سهم عمدهٔ گوتنبرگ در صنعت چاپ اختراع حروف چاپی قابل جابجایی بوده است. در واقع حروف چاپی قابل جابجایی نیز در اواسط قرن یازدهم در چین توسط شخصی به‌نام بی‌شنگ اختراع شده بود. اما چون صنعت چاپ تنها پس از اروپا و پس از اینکه چینی‌ها روش‌های جدید آن را از اروپایی‌ها فراگرفتند در چین همگانی شد، صنعت چاپ به شکل امروزی‌اش را به بی‌شنگ و چینی ها نسبت نمی‌دهند. حروف چاپی را در آن زمان با نوعی سفال می‌ساختند که طبعاً نمی‌توانست زیاد بادوام باشد. بعدها چینی‌ها و کره‌ای‌ها در ساخت حروف چاپی قابل جابجایی اصلاحاتی به‌وجود آوردند، پس از آن دولت کره در اوایل قرن پانزدهم از ایجاد یک کارگاه ریخته‌گری برای تولید حروف چاپی فلزی حمایت کرد و پس از آن و مدتی قبل از گوتنبرگ، کره‌ای‌ها حروف چاپی فلزی را جایگزین حروف سفالی کردند.

روش جدید چاپ
برای بهره‌گیری از روش‌های جدید چاپ ۴ عامل عمده باید وجود داشنه باشد:

حروف چاپی قابل جابجایی همراه با سیستم حروف چینی
ماشین چاپ
مرکب مناسب برای چاپ
مادهٔ مناسب برای چاپ روی آن، مانند کاغذ
کاغذ سال‌ها قبل در چین توسط تسائی‌لون اختراع شده بود و در غرب نیز قبل از گوتنبرگ به شکلی گسترده از آن استفاده می‌شد. این تنها عامل از عوامل چهارگانهٔ مورد نیاز چاپ بود که گوتنبرگ به شکل آماده در دسترس داشت. اگر چه در مورد سه عامل دیگر قبل از گوتنبرگ کارهایی انجام شده بود ولی گوتنبرگ اصلاحات و ابداعات مختلف و متعددی در هر یک از آنها پدید آورد. وی ظاهراً بدون اطلاع از کار چینی‌ها، حروف قابل انتقال را اختراع کرد و برای هر یک از حروف الفبا یک حرف جداگانه به کار برد. حروف متحرک را چینی‌ها اختراع کردند، ولی گوتنبرگ که حرفه‌اش زرگری بود، آلیاژ مناسب برای ریخته‌گری حروف را از سرب و آنتی‌موآن به‌دست آورد و سپس نسبت هر یک از این دو فلز را به گونه‌ای انتخاب کرد که حروف بیش از حد سخت و نرم نباشند. وی برای مرکب روغنی چاپ هم فرمول مناسبی یافت همچنین پرس مناسبی هم برای چاپ ابداع کرد و خلاصه با رفع موانع و حل مشکلات، عمل چاپ را میسر و اجرایی کرد.

صنعت چاپ برخلاف تمام اختراعات پیشین اصولاً یک دستگاه تولید انبوه است. یک نسخه از یک کتاب چاپی به خودی خود چیزی برتر از نسخه خطی آن نیست اما مزیت اصلی چاپ در تولید انبوه آن است. آنچه که گوتنبرگ ابداع کرد تنها یک ابزار و یک وسیله و یا حتی انجام یک سلسه اصلاحات در آنچه که وجود داشت، نبود بلکه ابداع یک سامانهٔ کامل تولید بود.
با مقایسهٔ توسعهٔ بعدی اروپا و چین می‌توان تصویری از تأثیر گوتنبرگ بر تاریخ جهان به‌دست آورد. در هنگام گوتنبرگ اروپا به سرعت پیشرفت کرد در حالی که پیشرفت چین، که تا مدتها بعد هنوز از چاپ باسمه استفاده میکرد، نسبتاً کند بود و می‌توان گفت صنعت چاپ عامل بسیار مهمی در گسترش و پیشرفت دانش بوده است.

آیا برای نوآوری سنی ایده آل وجود دارد؟

How well I remember being a Bright Young Thing.

I was fearless, wide-eyed, and as an Idea Generation machine, I was unstoppable. I was scrappy. Making it happen was my mantra. Like the vaunted Millennials of today, I was the golden child, thanks to my intuitive gift for coming up with the next new thing.

But the harsh truth about ideas and innovation came soon enough. One afternoon I was in a meeting at the ad agency where I worked, earnestly listening to strategy for an upcoming pitch. I was baffled by the glowing response to what I believed was truly mediocre creative. Afterward, I turned to my mentor and whispered bravely: "I wasn't impressed by those ideas. Why were they chosen?"

She laughed. "99% of the time, it's not the idea that matters. It's WHO came up with the idea."

That was the first time I realized that the quality of an idea is seldom based solely on the idea itself. If it bubbled up from "the right person", the concept would be deemed worth pursuing. Invariably, the "right person" fit a narrowly defined profile.

Today, it's all too obvious who that right person would be. Especially in Silicon Valley.

This is why I flinched when I read this week's post by the well-respected and influential John Maeda. In Mr. Maeda's point of view, the "right" person to innovate is undeniably a young person. The grumpy old grown-ups either don't get it or actively crush youthful dreams. They’re trapped by years of frustrating experiences that shout “it can’t be done!”

In my way of thinking, there's no reason to limit anyone’s chance to jump on the innovation train.

While there is much to admire about Mr. Maeda's article, the youth-centric attitude he embraces may be doing more damage than good. This phenomenon may be putting the brakes on innovation – notably by discouraging the diverse pool of talented individuals who might otherwise contribute. Certainly here in the Bay Area the bias against "older" workers – that is, those 35+ – eventually affects even the fiercest professional. Former Autodesk and Yahoo CEO Carol Bartz, speaking at an entrepreneurship event, lamented the fact that Silicon Valley's age bias "leaves so much brainpower on the table."

Recent statistics from human capital firm PayScale Inc. say it all. A sample of median ages at Silicon Valley companies:

33 at Adobe Systems Inc.
31 at Apple Inc.
32 at eBay Inc.
28 at Facebook Inc.
30 at Google Inc.
29 at LinkedIn Corp.
31 at Yahoo Inc.
In 2007, speaking at Stanford, Mark Zuckerberg proclaimed "young people are just smarter." Paul Graham, co-founder of Y Combinator, told the New York Times in 2013: “The cutoff in investors’ heads is 32. After 32, they start to be a little skeptical." And oh, by the way, "I can be tricked by anyone who looks like Mark Zuckerberg."

Can we afford to assume that our best and brightest ideas are generated and ultimately executed primarily by whippersnappers?

According to researchers at Berkeley's Haas School of Business, the average startup founder is 38, earned a master’s degree, and has 16 years of work experience. This view of entrepreneurship is supported by the Kauffman Foundation's Startup Activity Index which shows a dramatic shift up – more than half of the startups in 2014 were founded by new entrepreneurs ranging in age from 45-64.

Even better, in terms of business survival rates, companies founded by more experienced workers tend to have more staying power. According to a study by a British charity called The Prince’s Initiative for Mature Enterprise (PRIME), 70% of businesses started by people in their 50s survived for at least five years, compared to only 28% of businesses started by those aged under 50. (That study was conducted across the pond, where perhaps the skew toward the young is not as intense.)

In truth, the best ideas – innovations – come from everyone. Unless we filter them out. Unless we put up artificial barriers to discovery and disruption. Like we did a few generations ago, when girls were told they weren’t suited for science and technology.

The good news? Companies are finally getting that diversity matters. Inclusion matters. But here's the wrinkle: Somehow age doesn't get stirred into the diversity pie, and that's a shame. Because true innovators never stop learning; never stop exploring; never rest on their laurels or their McLarens.

And there is no time limit on curiosity.

با 5 میلیارد دلار در چه صنعتی سرمایه گذاری می کنید؟

اگر 5 میلیارد دلار سرمایه در اختیار داشته باشید در ایران در چه صنعتی سرمایه گذاری می کنید؟

بانک جزو اتخاب شما نخواهد بود.

طرح کسب و کارتان چه خواهد بود؟

بازار هدف خواهید داشت؟

بازگشت سرمایه را چند سال پیش بینی خواهید کرد؟

آیا با این سرمایه می توان سیلیکون ولی خلق کرد؟ مراکز بزرگ تولید محصولات تکنولوژیک ؟ نوآوریهایی که بازار جدید ایجاد می کنند و توان رقابت با محصولات سطح برتر دنیا را دارند.

تحقیق و توسعه چند درصد از این سرمایه را به خود اختصاص خواهد داد؟

آیا دانش آموختگان محلی توانایی اداره این مراکز را خواهند داشت؟

آیا تکنولوژی جدیدی از این مراکز به دنیا صادر خواهد شد؟

انرژی ، آب و کشاورزی، صنایع هوایی، رباتیک ، نانوتکنولوژی، نیمه هادیها و 

 

 

 

 

نخبگان و دانش آموختگان ناتوان

نخبگانی که ناتوان هستند. کارتونی در لینکدین منتشر شده است که خروج مغزها را نشان میدهد. چرا این نخبگان ناتوان شده اند که راه حل نهایی را در جلای وطن می بینند. احتمالا جواب ما نبود حمایت دولتی، نبود زیرساخت در کشور عنوان خواهد شد.اما سوال اینجاست که آیا این نخبگان توان خلق موقعیت بدون حمایت ندارند؟ چرا این سرمایه ها خود بدنبال سرمایه گذاری هستند.چرا ناتوان از سرمایه گذاری بر روی خودشان در ایران نیستند؟ آیا راحت طلب هستند؟ به ادعای یکی از نظر دهندگان بر این کارتون این شخص دارای 9 اختراع ثبت شده است. سوالی که پرسیده می شود این است که یا اختراع قابلیت فروش ندارد یا مخترع محترم در مقیاس بزرگ نیاز به سرمایه گذاری دارد؟ آیا نمی تواند در یک گاراژ با همکاری خانواده اش اقدام به تولید غیر انبوه دستی با کمترین میزان سرمایه نماید؟ اگر محصول قدرت بازاریابی دارد پس مخترع ناتوان می باشد. 

آگهی ها

شهرک های صنعتی

طرح های اقتصادی

پروژه ها